بسم الله الرحمن الرحيم انا اعطيناك الكوثر فصل لربك و انحر ان شانئك هو الابتر
«(اى رسول!) ما به تو كوثر عطا كرديم، پس تو هم (به شكرانه آن نعم) براى خدا نماز بگزار و (شتر) قربانى كن، بدرستى كه دشمن بد گوى تو دم بريده و فاقد نسل است» .
ایام غم و غربت دوباره فرا رسیده.. مظلومیت خاندان اهل بیت دوباره سر رسیده..اینک ای چشمان منتظر بیایید با چشمان نازنین ارباب نازنینمان،یوسف زهرا(س) اشک بریزید..
سلام بر آن لحظه ای که به دنیا آمدی و بر آن لحظه ای که از دنیا رفتی و سلام بر آن لحظه که در جلوی درب فردوس شیعیان را شفاعت خواهی کرد....
راستی میدانی این روزها در دل فاطمه(س) چه آشوبیه...این روزها باید ببیند که دست همسرش را بسته اند..این روزها باید ببیند که دست جانشین پیامبر(ص) را بسته اند و کشان کشان به مسجد می برند تا از او بیعت بگیرن... و علی(ع) سکوت می کند تا امر خدا را انجام دهد...
این روزها حسنین(علیهما السلام) ناله های مادر را از نزدیک می بینند و امام حسن مجتبی(ع) آن غریب مدینه با چشمان خود غضب انتقام کینه و دشمنی را در چشمان آن ملعون میبیند...
و مادرش را میبیند ....و چه سخت است کشاکش زن و مردی در میان کوچه...آه از ضربه سیلی..
آه از غم نگفته زهرا(س)....
ایام ایام غریبی است. تو خود می دانی سکوت علی(ع) یعنی چه..یعنی سالها در دل چاه گریستن و با چاه درد دل کردن.... اینک علی(ع) تنها مانده است با هزارن درد ناگفته....
هنوز چادر خاکی تو مادر در خانه است و هنوز شبها حسین(ع) با صدای تو می خوابد...آری روزگار خواهد گذشت..و روزی فرا خواهد رسید که فرزندت آن ماه پاره عسکری،آن نور دو چشم نرجس(علیها سلام)،حضرت مهدی صاحب الامر و زمان(عج) انتقام چادر خاکیت را میگیرد...
و چشمها منتظر آن روز است....
مادر بعد از تو،چاه همدرد امیر المومنین(ع) شد.
چشمان منتظر شما خوب میدانید که چه روزها و چه شبها زهرا(س) در بیت الحزان خود بود و می گریست و در یاد رسول الله(ص) سوگواری می کرد،آیا این رسم تسلیت گفتن است که دختر پیامبر رحمت(ص) را با غلاف شمشیر نوازش کنند و در میان در و دیوار فرزند شش ماهه اش را از او بستانند.....
آیا علی(ع) دوستی جرم است؟؟؟؟اگر علی(ع) دوستی جرم است تمام چشمان منتظر مجرم هستند.ای اهل عالم بدانید زهرا(س) و فرزندانش(علیهم السلام) به جرم علی(ع) دوستی شهید شدند.....
فا طمه (س) نوری بود که خورشید بر او تعظیم می کرد.و او بود که خداوند جهان را به بهانه اش بنا نمود...
و اکنون حرمی نیست برای این شهیده صدیقه(س)..دلم برای غربتت می سوزد،بارها برای این غربتت گریه کردم و بارها خواستم جایی را به نام تربتت در ذهنم تصور کنم نتوانستم،آخر تو بزرگتر از آنی که زمین و آسمانها بتوانند تو را در بر بگیرن،بی شک تو مغروق در وجود رب العالمینی!!!
وای خاک بقیع گویی قطعه ای از بهشت است که دری گرانبها در خود پنهان کرده و به هیچ وجه حاضر نیست این جواهر درخشنده را به احدی جز رازداران الهی نشان دهد...بیایاد با هم همراه شویم تا ما نیز رازدار بقیع باشیم..شاید به ما نیز اعتماد کرد و برای لحظه ای آن در گرانبها را بر ما نمایان ساخت.
این روزها بوی یاس در کوچه بنی هاشم می پیچد .این روزها جوانی در کوچه بنی هاشم مادر خود را صدا میزند.این روزها نوری از زمین به آسمان می رود و زمان ناگهان تاریک می شود!!!!
وای به روزی که مادری قد خمیده بالای تلی فریاد میزند:((وای فرزندم)).وای به روزهای بعد از تو زهرا(س).آخر علی(ع) چگونه بی تو زنده بماند و این دنیای پر از نیرنگ و خیانت را تحمل نماید؟؟؟
این روزها صدای ناله علی(ع) به آسمانها بلند شده است!!!وای بر دنیای بی فاطمه(س)...
چشمان منتظر به دری سوخته خیره شده است و بی آنکه کسی از ماجرا حرفی بزند ،همه چیز را میداند...هنوز رد خونه سینه ات بر مثمار در مانده است...هنوز صدای دخترکی 3ساله می آید که با آن مظلومیتش می گوید: این تابوت چیست که سفارش آن را برای خود داده ای؟
آری به راستی تابوت چیست؟؟؟آیا این ظلم نیست که زهرا(س) از دست این نامردمان خود را به تابوت بسپارد و نوری در دل خاک دفن گردد؟؟؟
آه قلبم..آه تمام وجودم...گویی وقتی تو بین دیوار و در ماندی،تمام وجودم آنجا شکست و ماند....هنوز خاک بر روی صورتت مانده است...
آخر کجای دنیا رسم است که از زیر پیراهن جنازه ای را غسل دهند؟مگر علی(ع) طاقت دیدن کبودی بازوانت را دارد؟
آه و امان از لحظه ای که دستانی همچون یاس کبود از میان کفن به بیرون آمد و فرزندانش را در آغوش کشید!!!
ای چشمان منتظر خون گریه کنید!آری نوری را از دست دادید که دیگر نخواهید دید مگر محرم اسرارا الهی گردید و در قیامت ببینید...
دلم برای بقیع و مظلومیتش تنگ است و می سوزد...چه سخت مردمانی اند این حاکمان ظلم!!!!حتی نگذاشتند چراغی شبهای تیره بقیع را روشن کند!!!
بار الها تو خود انتقام چادر خاکی زهرا(س) بگیر...بار الها تعجیل نما در فرج آنکه گشایش امر ما در فرج اوست!!
دسته : , , , , |
نویسنده : محمد رضا زینی |
بازدید : 1134 |
تاریخ : 1 / 11 / 1391 ساعت :